Sunday, August 29, 2010

اوآتش زدن جنگل های مریوان را بر نتابید!



مظهر نوری
 
  متن کوتاه بود،”انالله و انا الیه راجعون“؛ باقی صفاری تصادف کرده و فوت کرده اند. اما خیلی سخت و جانکاه و باور کردنش نه برای من بلکه برای اکثر کسانی که ”ماموستا مسگه ر“ را از نزدیک می شناختند غیر قابل باور و تصور بود. چه تلخ و جانکاه بوَد، مرگ و وداع زود هنگام استاد عرصه فرهنگ و ادب شهر مریوان برای امثال من که برای مدتی هم نشین فکری استاد بودم. اما چه می توان کرد. چه زیبا گفته اند:
هه‌ر که‌س به‌رزه‌فڕه‌ زوو ده‌مرێ
بای بڵندایی سه‌ر و دڵ ده‌گرێ
 آقای باقی صفاری؛  شهروندی آگاه، منظم و فعال و قانون مند بود. و در امور زندگی شهر نشینی در جامعه می توان او را چون الگوی برجسته ای برای شهروندان قرارداد. به زیبایی شهر اهمیت می داد، نابهنجاری اجتماعی و فرهنگی هر چند کوچک او را آزار می داد، عاشق زیباییهای طبیعی کردستان و اورامان بود، در خانه ویترینی از گل های متنوع مریوان و اورمان را خشک کرده و چون تابلویی زیبا به آن افتخار می کرد.
  او استاد و معلم شیمی شهرمان بود. عاشق مدرسه و دانش آموزان بود. زمانی به شهر مریوان آمد که بیشتر معلمان علوم پایه در دبیرستان غیر بومی یا به قولی غیر کرد بودند. او سالهای زیاد درس را با عشق آمیخت تا نسلی تربیت کند با علم به جنگ جهل و با نور به جنگ تاریکی بروند و کمتر خانواده ای در شهر هست که اگر تحصیلکرده ای جوان داشته باشد، ترمی یا سالی در کلاس در س شیمی آقای صفاری نبوده باشد.
   آقای صفاری در کنار تدریس شیمی به عنوان معلم، نویسنده توانا و عاشق عرصه فرهنگ و ادب بود و نیز نویسنده چیره دست عرصه فرهنگ فولکلور کردستان و اورامان و صاحب دو اثر افسانه اورامان و ترجمه خیام به زبان کردی اورامی، که نوع انتخاب فعالیت در عرصه فرهنگ حاکی از تیزبینی و دور اندیشی او بود و علاوه بر آن، دهها مقاله و شعر که در مطبوعات و هفته نامه های متنوع چاپ شده اند.
    از همه مهمتر همچون فعالی اجتماعی و فرهنگی، در اکثر مراسم ها و همایش های انجمن های مختلف سطح شهر فعالانه شرکت می کرد. در فعالیت اجتماعی در صفوف اول جمعیت بود و من خود شاهدم که وقتی آتش زدن جنگل های مریوان را در سال گذشته دید روزی او را دیدم خیلی ناراحت و غمگین بود و می گفت امشب نخوابیده ام و آن قدر ناراحتم که امشب بغض خود را در نوشته ای بیان کرده ام و نوشته ام و نشانم داد که تحت عنوان (سه مای دار به روه کان)، و چه زیبا و با احساسات بغض خود را در بیت های شعر بیان کرده بود که این شعر در یکی از همایش های انجمن سبز چیا از سوی او قرائت شد./.
     یادش گرامی باد

No comments:

Post a Comment