Sunday, February 6, 2011

گذشته ای روشن تر از آینده!

فایق محمودی

روزگار چندان دوری نبود... در حدود بیست سال پیش، آسمان به ویژه در اواخر فصل بهار از وفور پرستوها سیاه می¬نمود. گاه ارتفاع پروازشان آنقدر کم بود که گویی خود را مشترک جغرافیای شخصی ما می¬دانستند، آری آن¬ها به عنوان اعضای خانواده انسان های روزگار خودشان پذیرفته شده بودند، از پدرانمان شنیده¬ایم که دسته های ”كل و بز كوهي“ به مانند حیوانات اهلی بر کوه های این سرزمین پرسه زده¬اند. اما حالا چه؟! چه شده که این گونه نامحرم شده¬ایم؟؟؟ چه شده که آن دوستی ارگانیک تبدیل به رابطه شنیع غالب و مغلوب گردیده است؟ قدر مسلم این که پیشینه فرهنگی و سنن کهن پالایش یافته مردم این دیار خود را وابسته به طبیعت دانسته و نه تنها در قبال آن خشونت روا نداشته¬اند، بلکه همواره شکرگذار طبیعت بوده و خود را از ساز شکار و منطبق با شرایط طبیعی نموده¬اند. مردم نجیب گذشته نه تنها خللی در نظم ارگانیک طبیعت به وجود نیاورده اند؛ که خود نیز به عنوان عنصری فعال از این پیکره سامانمند به ادامه حیات و تکامل این چرخه کمک فراوان نموده¬اند، چرا که اگر غیر از این بود اکنون نه جنگلی وجود داشت و نه جلوه پهناوری از حیات زیست جانوران. می توان گفت جنگ ایران و عراق تأثیرات روانی مخربی بر گونه های جانوری و حیات وحش این منطقه از قبیل: كل و بز كوهي ، روباه، خرس، گرگ و ... گذاشت. چرا که بر طبق قوانین حیات جانوری حیوانات در صورت عدم تعادل روانی ناشی از ترس صدای مهیب گلوله¬ها و هواپیماهای جنگی که اغلب با درگیری¬های خونین همراه بود تمایلی به جفتگیری و تولید مثل ندارند و این خود یکی از زمینه های کاهش بی حد و حصر جمعیت آن¬ها گردیده. به طوری که اکنون دیدن یک خرس در جنگل¬های اطراف چیزی شبیه یک رؤیا است. دلیل دیگر این کاهش فاحش، تغییر رابطه شکار و شکارچی به رابطه مقتول و قاتل است. همان طور که اشاره شد بنا به پایبندی نسل¬های گذشته به سنن نیک نیاکانمان حتی کشتن یک گنجشک یک گناه کبیره بود اما، نسل های جدید با سبک تربیتی متفاوت و تأثیر از زندگی مدرن -که در آن همه موجودات و کائنات مقهور قدرت درنده انسان هستند- هیچ کوششی جهت ادامه و تعمیق فرهنگ گذشتگان ننموده و حتی در بسیاری از مواقع در جهت مخالف آن گام برداشته¬اند.این گسیختگی و گپ فرهنگی سبب سقوط رابطه متعالی مردم با طبیعت و گونه های جانوری و گیاهی گردید، به صورتی که در برهه¬ای از روزگار کودکی ما کشتن یک گرگ یا یک خرس افتخاری ابدی محسوب می گردید، البته این کسیختگی ناشی از دیگر عوامل از قبیل ازدیاد جمعیت و عدم توجه به پرورش و تربیت کودکان در اثر دل مشغولی جنگ نیز بود. در این میان شکارچیان زیادی نیز با نقض قاموس شکار ضربه های جبران ناشدنی بر پیکره نحیف حیات وحش این منطقه زدند که نمونه بارز آن استفاده از نیروی برق جهت سید ماهی در رودخانه ها و برکه ها بود که تمامی جانوران موجود در آن را قلع و قمع می ساختند... . اما نباید نا امید شد چون روزگار این نامهربانی¬ها و سنگدلی¬ها با طبیعت به سر آمده، پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و آگاهی یافتن مردم از اهمیت و نقش هرگونه جانوری در این اکوسیستم زنده و حساس شدن مردم نسبت به حریق جنگل¬ها راه را برای تشکیل تشکل¬ها و NGO های مرتبط با حیات وحش فراغ نموده که شالوده های اساسی حفاظت از گونه¬های کمیاب جانوری در این سرزمین کهن است.

No comments:

Post a Comment